وَإِن يَكَادُ الَّذِينَ كَفَرُوا لَيُزْلِقُونَكَ بِأَبْصَارِهِمْ لَمَّا سَمِعُوا الذِّكْرَ وَيَقُولُ
تقدیم به پسرم که شکفتن هیچ گلی به زیبایی لبخندش نیست
پسرم وقتی بابا فهمیدکه قراره خدا به مایه هدیه بده ازخوشحالی پر در اورد...منم یه حالی داشتم که نگو نمیدونم چرا اینقدر گریه کردم اون شب! نبضی به نبض هایم اضافه شد، تکه ای از قلب توست که درونم را می لرزاند . تکه ای از قلبت درونم را غوغا کرده بود...شدی قسمتی از وجودم ...شدی بودونبودم...شدی دلیل بودنم...9ماه انتظار... انتظارکشیدن تموم شدوبالاخره توظهرجمعه8آذر1392 اومدی وشدی روشنی زندگی من وبابا احساسم قابل توصیف نیست وقتی اولین بار چشمای پف کردتو دیدم دستای کوچولوتو تودستام گرفتم وخوشبختی رو با تمام وجودم حس کردم و هزار بار خدا رو شکر کردم این عکسو 1ساعت بعد از تولدت بابابزرگ ازت گرفت ...
نویسنده :
مامان پارسا
2:02